دیگر نمی توانم ...
خدایا… میخواهم اعتراف کنم دیگرنمیتوانم ،
خسته ام من امانت دار خوبی نیستم
“مراازمن بگیر” مال خودت من نمیتوانم نگهش دارم….
*با سلام خدمت تمامی عزیزان*
*ممنونم از این که به سایت خودتون سری زدین*
*امیدوارم لحظات خوبی رو داشته باشین*
*موفق باشین*
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
فداکاری | 2 | 106 | zari |
داستان طنز شام و شرمندگی | 0 | 151 | soheila |
دلقک | 1 | 82 | disappointed |
سنگ | 1 | 78 | disappointed |
زنجیر عشق | 0 | 61 | soheila |
مدیریت زمان | 1 | 83 | disappointed |
زندگی با عشق | 1 | 88 | disappointed |
هدیه | 1 | 85 | disappointed |
قدرت حافظه | 0 | 72 | soheila |
عشق گمشده | 2 | 115 | soheila |
ساعت ویژه | 0 | 80 | soheila |
داستان واقعی و عاشقانه | 1 | 100 | sinderella |
شریک در همه چیز | 0 | 60 | soheila |
داستان یک مسافرت کوتاه | 0 | 56 | soheila |
عشق واقعی | 0 | 108 | soheila |
مادری که دنیا هیچ وقت اورا فراموش نمی کند | 0 | 85 | soheila |
اخه من یه دخترم | 0 | 68 | disappointed |
داستان زیبای ” عشق در بیمارستان “ | 0 | 64 | disappointed |
ترکم نکن که.... | 0 | 60 | disappointed |
عجله داشت | 0 | 149 | disappointed |
دیگر نمی توانم ...
خدایا… میخواهم اعتراف کنم دیگرنمیتوانم ،
خسته ام من امانت دار خوبی نیستم
“مراازمن بگیر” مال خودت من نمیتوانم نگهش دارم….
قــــــــــــــــــــــهرم...
با دنــــــــــــــــــــــــیایی که...
بـــــــــــــــــــــــــینمان فـــــــــــــاصله ای ...
بــــــه درازای بی تــــــــــــــــــو بود
ن گــــــــذاشت...
چه دلیلی داره زنده بودن .
وقتی کسی رو نداری برای پرستیدن .
وقتی دلی نداری برای سپردن .
حتی تنی برای زخم خوردن .
چه فایده داره نفس بی هم نفس کشیدن .
اشک چه ارزشی داره وقتی شونه هایی رو که سال ها چشم به راهش
بودی و نداشتن .
چه فایده داره چشم هات وقتی نتونی زیبایی ها رو ببینی
زمانی که دلیل زیبا دیدن و نداشتن .
چه سخته روز تولدت همه بهت تبریک بگن الا اونی که بی صبرانه
منتظرشی
واقعا چه فایده داره این ز ن د گـــــــــــــــی
___ _________________$$$$___$$$$
__________________$$$$$$$_$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___________$$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$___________$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
_$$_$$______________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
__$$$_________________$$$$$$$$$
$_____________________$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$__$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$__$$$$$$$$
اگر روزی بر سر مزارم آمدی
یک وقت حرف این و آن را برایم نیاوری
کمی از خودت بگو
کمی از عشق تازه ات بگو
بگو که بیشتر از من دوستت دارد
بگو که دشت شقایق مسافر دیگری هم دارد
نگاهی به شمع نیمه جان مزارم کن
سوختنش را ببین بیشتر نگاهش کن
با اینکه میداند لحظه ای دیگر می سوزد و میمیرد
ولی می جنگد تا نیمه جان به دست باد نمیرد
می جنگد تا لحظه ای بیشتر سنگ قبرم را روشن کند
می ماند و می سوزد تا سوختنم را باور کند
حال لحظه ای به خود نگاه کن
مرا در خاطرات فراموش شده ات پیدا کن
ﮔﺎﻫـــﯽ….
ﻧﻤﯿﺸـــــــﻪ ﺩﺳــﺖ ﺍﺯ ﺩﻭﺳـــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾﮑــﯽ ﺑﺮﺩﺍﺷــﺖ
ﺣــــــــــــــــــــــﺘﯽ
ﻭﻗﺘــــﯽ
ﺍﺯﺵ
ﺩﻟﺨــــــﻮﺭی !
*******************
همه جا هستی
در نوشته هایم
در خیالم
در دنیایم
تنها جایی که باید باشی و ندارمت ، کنارم است !
*****
بى تفاوت نیستم فقط دیگر کسى برایم متفاوت نیست !
*****
تو را مثل قانون . . .
کسی رعایت نمی کند ؛
چرا غمگینی دلم ؟
تو را برای شکستن سرشته اند . . . !
******
****
***
**
*
روی قلبی نوشته بودن شکستنی است ؛ مواظب باشید !!!
ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید !
.
دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....
کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من
زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک
برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت:اگر عاشق
بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی....
می گویند : سـاده نیست . . .
گذشتن از كسى كه گذشته هایت را ساخته و آینده ات را ویران كـرده ...!!!
امـا من گذشتم . . .
نوشته هایم را می خوانی و می گویی چه زیباست,
راستی!!!
درد آدم ها زیبایی دارد…!!!
***
خدایــــا !
خط و نشان دوزخـــــت را برایـــم نکش !
جهنم تـــــر از نبــــودنش
جایـــی سراغ ندارم…
***********
******
**
*
دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه هستي باهام
دوستت دارم، نه واسه اينكه بي قرارم
دوستت دارم، چون تو گفتي، هيچ وقت نميكني خارم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دربه درم
دوستت دارم، چون تو گفتي، ميگيري بال و پرم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دل تنگم
دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه باهات يكرنگم
دوستت دارم، نه واسه اينكه دورم
دوستت دارم، چون تو گفتي، واست يه هم زبونم
دوستت دارم، نه واسه اينكه هستي تو رويام
دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة آرزوهام
دوستت دارم، نه واسه ادامة حياتم
دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة نجاتم
دوستت دارم، نه واسه يه روز و دو روز
به کفنم بگویید : اگر برای حفظ ابرو نبود او را هم به گور نمیبردم. . .
*
گاهی وقتهاانقدر خسته می شوم که دلم می خواهد قبل از خواب ساعت را روی * هیچ وقت * کوک کنم .
*
سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی … تو از نژاد جاده باشی و رفتنی …
آری روزها گذشت ؛ همان شد : تو رفتی و من شکستم
*
این اینده کدام بود که بهترین روزهای عمرم را حراج دیدارش کردم…
*
هیچ گاه نفهمیدم چه رازیست بین دل ودستم..
از دستم رفت به هرچه دل بستم
*
از این همه که دلم را می شکنند فقط یک آرزو دارم و آن پرواز برای همیشه است
*
سردش بود. دلم را برایش سوزاندم گرمش که شد با خاکسترش نوشت خداحافظ…!
*
تا دلت بخواهد بغض دارم !
تا حدی که به بغض هایم خمس تعلق میگیرد…
*
خداوندا یک مرگ بدهکارم ، چنی آرزو طلبکار …”!!!
یا طلبم را بده یا طلبت را بگیر
*
دوچار مرگ عاطفی شده ام…
متقاضی باشد زندگی ام را اهدا می کنم……
*
حالم خــوب است اما…دلم تنــــــگ آن روزهایی شده که می توانستم از ته دل بخـــــندم…!
*
خیاط ماهری است دنیا.دل هیچکس را برایم تنگ نساخت
*
نامردها … چند بغض به یک گلو ؟
*
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد.تو که دستت به زمین می رسد بلندم کن
**********************
*************
******
**
*
گاهی دلت از کسی میگیره که فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق داره . . .
::
::
من هنوز غرق گذشته ای هستم که نمیگذرد . . .
::
::
سالهاست در این شهر غریب پی خود می گردم
::
::
من به سوختن عادت دارم ، کبریتو بنداز و برو . . .
::
::
خسته اونی نیست که خوابیده !
اونیه که نمی تونه بخوابه . . .
::
::
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﻩ ﻭ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ . . .
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺐ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﺖ ﻋﯿﻦ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺧﺘﻢ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﭘﺘﻮﺗﻮ ﮔﺎﺯ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭﺩﺗﻮ ﻧﺸﻨﻮﻩ . .
::
وقتی “ رفتی ” تا آخر “ برو ”
وقتی “ ماندی ” تا آخر “ بمان ”
این تن خسته است از نیمه رفتن ها ، از نیمه ماندن ها . . .
::
::
خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش . . .
::
::
چه تلخ است ترس از وابستگی به چیزی که می دانی روزی به پایان می رسد . . .
::
::
چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن . . .
به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن . . .
::
مهم نیست که تو با من چه میکنی ، بیا ببین “ برای تو ” من با خودم چه میکنم
::
::
بالای قبر خود نشسته ام ، زار میزنم :
چرا هر روز مرا می کشید ولی خاکم نمیکنید !؟
::
::
ﻳﻜﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻫﻮﺍی اینایی ﻛﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﻴﺨﻨﺪﻭﻧﻦ رو ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﺍﯾﻨﺎ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﺸﻮﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺼﻪ می ﺧﻮﺭﻥ . . .
::
::
خیلی سخته به زخمهای پات بگی راه اومده اشتباهی بوده . . .
::
::
غمگینم مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندا
::
از همه آشناترم رفت و دیگه منو نخواس
فرصت گفتن نداد حتی برای التماس
::
::
یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری ! تقدیم به تو !
ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه : برگرد ، غمگینم . . .
گراهام بل عزیز
تلفنی که زنگ نمیخورد که نیازی به اختراع نداشت!
حوصله ات سررفته بود”چسب_ قلب”اختراع میکردی
می چسباندیم روی_این ترکهای قلب مان
وغصه زنگ نخوردن تلفنی،که اختراعش نکرده ای رانمی خوردیم…
ساده بگویم گراهام بل عزیز
حال_این روزهای_مرا توهم مقصری…
::
گاهی جلوی آیینه می ایستم ... خودم را در آن می بینم...
دست روی شانه هایش می گذارم...
و می گویم:چـــــــه تحملی دارد دلت..
**************************
آرام تر تکانش دهید ...
مرگ مغزی شده ...
باید زودتر دفن شود ...
چیزی برای اهدا هم ندارد ...
احساسم است ...
تا همین دیروز زنده بود ...
خودم دیدم ...
کسی لهش کرد و رفت ...!!!..
***************************
آدما گاهی لازمه
چند وقت کرکره شونو بکشن پایین
یه پارچه سیاه بزنن درش
و
بنویسن:
کسی نمرده
فقط دلم گرفته
*****************************
*نظر فراموش نشه . . .
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم
بعضی وقتا
اینقدر دلت از یه حرف میشکنه
که...
حتی نای اعتراضم نداری
فقط نگاه میکنی و
بی صدا...
میشکنی....
“گـریه” آخـریـن چیزیست کہ بـاقی میمـانـد …
و “بـغـض” یکی مـانـده بہ آخـری …
و “امیـد” پیش از بـغض میتـرکـد .
*S*: تو که مردونه از پیشم نرفتی
اقلا مرد میدون باش و برگرد
لباسم در حد فصل بهاره
به فکر این زمستون باش و برگرد...!
تعداد صفحات : 2